رابی بسیار بد سرپرست بوده. با آسیب های جدی روحی به پناهگاه تحویل داده میشه. بعد از چند ماه براش در تهران یک سرپرست فوق العاده مهربون پیدا و واگذار میشه. متاسفانه سرپرست جدید به شدت تصادف میکنه و در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان تهران بستری میشه و به گفته پزشک معالجش چندین ماه درمانش طول میکشه.
زبون بسته رابی دوباره به پناهگاه اصفهان منتقل میشه.
رابی به شدت علاقه داره با اسباب بازی، بازی کنه و عاشق دویدن و بازی کردن هست.
به قدری به بازی کردن علاقمند هست که اگر کسی بخواد وسط بازی ببرتش خونه، دندون نشون میده و خورخور میکنه.
رابی جای دستشویی رو هم یاد گرفته بود، سرپرستش روزی دو تا سه بار میبردش بیرون، هم دستشویی و هم حسابی بازی می کرد.
حتی به محل کارش هم که یه حیاط بزرگ داشته رابی رو میبرده و رابی اونجا برای خودش حسابی کیف میکرده.
نیاز به خانواده ای داره که اصلا بچه نداشته باشند و منزلشون ویلایی باشه تا رابی حسابی تخلیه انرژی بشه چون پتانسیل انرژیش بالاست و بیرون هم باید برده بشه
و همچنین مربی تربیتی دلسوز و با تجربه نیاز داره تا روی خصلت های منفی رابی کار کنه تا برطرف بشه.